دیوید کراس - کمدین بی خدا
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه
۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه
لوئیس بلک - عهد عتیق
لوئیس بلک که بیشتر برای اجرایش در برنامه دیلی شو معروف است ، در مورد یهودیانی که عهد عتیق را نوشته اند و این که چرا این کتاب خزعبلاتی بیش نیست توضیح می دهد.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه
پیامدهای تکامل انسان چیست؟
تکامل انسان تغییرات و عواقب بسیاری در نحوه کارکرد بدن انسان داشته است. در اینجا فهرستی از ۱۰ مورد از مهمترین عواقب تکامل در زندگی روزمره انسان را به طور خلاصه مرور میکنیم.
۱. سلولهای مختلط: موجودات تک سلولی در ۱ میلیارد سال پیش سرانجام به گیاهان و جانوران چندسلولی تبدیل شدند. این اجداد حاصل مخلوط شدن یا خورده شدن یک سلول توسط سلول دیگر (فرآیند درون همزیستی) بودند. برخی اندامکها مثل میتوکندری در اصل خود یک سلول کهن جداگانه بودهاند که در داخل سلولی دیگر گیر افتاده و به مرور همزیست شدهاند.
۲. سکسکه کردن: سکسکه حاصل پیشینه ی تکاملی اجداد دور انسان، در زمان ماهیهای تنفس کننده هوا و دوزیستانی است که در دریا از آبشش و در خشکی از شش اولیه استفاده میکردند. آنها مجبور بودند مجاری ورود به شش را هنگام رفتن زیر آب ببندند. این عمل در موجودات امروز که به کلی خارج از آب زندگی میکنند لازم نیست، ولی هنوز آثار سکسکه وجود دارد.
۳. کمر درد: ستون فقرات به عنوان ستونی افقی تکامل یافته است. ساختار طاق مانند آن در جانوران چهار پا مثل پل برای افزودن استحکام سازه است. پس از روی دو پا راه رفتن اجداد انسانوار اولیه، ستون فقرات برای ایستادن دگرگون شد. این دگرگونی همچون بسیاری دیگر تغییرات ثانویه در تکامل موجب برخی مشکلات بدنی مثل شایع بودن درد کمر در انسان شده است.
۴. از جا در رفتن رودهها: وقتی راست قامت شدیم، رودههای ما به جای اینکه توسط ماهیچههای شکم نگه داشته شوند، در این وضعیت جدید چندان مانند اجداد چهار پا، پشتیبانی و نگهداری نمیشدند. این ناکافی بودن پشتیبانی در مردان میتواند موجب فتق شود.
۵. خفگی: در اکثر حیوانات مجرای عبور هوا و غذا به صورتی قرار گرفتند که تداخل نکنند. در انسان، به دلیل تکامل تارهای صوتی در حنجره، مجراهای هوا و غذا به پایینتر رانده شدهاند تا امکان صحبت کردن به وجود آید. این تغییرات موجب شده امکان خفه شدن انسان بالاتر از معمول شود.
۶. در زمستان خیلی سردمان میشود: مو و خز بر روی بدن پستانداران از آنها در برابر سرما حفاظت میکند. ولی انسان و معدودی دیگر در اثر تکامل در مناطق گرمسیر و استوایی این پوشش را از دست دادهاند. از دست دادن موی زیاد در انسان اولیه دلایل متنوعی میتواند داشته باشد. محمتملترین توضیح این است که وقتی انسان مدرن شروع به زندگی در گروههای بزرگتر کرد، شیوع ساس و انگلهای حاوی بیماری در نواحی پرمو افزایش یافت. بیمویی در آفریقا چیز بدی نبود. ولی وقتی انسانها به نواحی قطبی رسیدند این دشواری بزرگی برای آنها بود. تکامل این است، دوراندیشی برای آینده ندارد و معلوم نیست به کجا منتهی میشود.
۷. سیخ شدن مو کمکی نمیکند: سیخ شدن مو در اثر خشم یا ترس در اصل برای هدفی در حیوانات پرمو تکامل یافته است. در گربه به طور مثال، سیخ شدن موها باعث پف کردن و بزرگتر و مهیبتر به نظر رسیدن او میشود. انسان دیگر پوشش خز ندارد، ولی هنوز ماهیچههایی که موجب سیخ شدن مو میشوند در او وجود دارند.
۸. مغز ما به دندانها فشار میآورد: جهشهای ژنتیکی در اجداد متاخر ما باعث بزرگتر شدن حجم داخل جمجمه شد. شاید این تغییر موفقیتآمیز به نظر برسد، ولی ژنی که موجب باز شدن جا برای مغز شد با کم کردن استخوانها از آرواره این کار را ممکن ساخت. کوچک و نازک شدن آرواره باعث شد به سادگی اجداد دورتر غذای سخت نخوریم، ولی این مشکل با استفاده از آتش و ابزار سنگی حل شد. کوچک شدن آرواره باعث شده است که برای دندان عقل که زمانی در اجداد دورتر انسان به سادگی درمیآمد، جای کافی نباشد و مجبور به کشیدن آن برای جلوگیری از عفونت شویم.
۹. چاقی: بسیاری از مواردی که بدن انسان با آن سازگار نیست در اثر تغییرات اخیر در نحوه استفاده از بدن و ساختار اجتماعی امروز است. حس گرسنگی برای وادار کردن ما به جستجو برای غذا تکامل یافته است. حس چشایی ما با توجه به مواد غذایی که برای بدن ما مفید و مغذی بودند (مثل شکر و چربی) و دوری جستن از مزههای سمی تکامل یافته است. امروزه در جهان مدرن، ما بیشتر از آنچه لازم داریم غذا و کالری در دسترس داریم، ولی حس گرسنگی و ولع ما همچنان مثل انسانهای اولیه با منابع غذایی محدود است.
۱۰. موارد فوق گوشه کوچکی از پیامدهای تکامل انسان بودند. به بسیاری دیگر موارد چون سینه مرد، نقطه کور در چشم و وجود ماهیچهای برای حرکت دادن گوش در برخی افراد اشاره نشد. ما همچون چمدانی از وصلهها و انباشتهای تاریخ تکاملی هستیم. بدن بر روی فرمهای قبلی، با برخی تغییرات در بازماندههای سابق شکل گرفته است. پس اندکی درنگ کنید و بیاندیشید. روی دنبالچه خود، مهره آخر ستون فقرات که روزگاری به دم منتهی میشد، بنشینید و تفکر کنید. مچ پای خود را بچرخانید، روزگاری این پای عقب را به پنجهای متصل میکرده است.
منبع: صفحه فیسبوک Science Persia
آیا سهراب سپهری هم بی خدا بود؟
کوچک که بودم پدرم بیمار شد. و تا پایان زندگی بیمار ماند.پدرم تلگرافچی بود.در طراحی دست داشت.خوش خط بود.تار می نواخت. او مرا به نقاشی عادت داد. الفبای تلگراف (مورس) را به من آموخت . در چنان خانه ای خیلی چیزها می شد یاد گرفت.
من قالی بافی را یاد گرفتم و چند قالیچه ی کوچک از روی نقشه های خود بافتم . چه عشقی به بنایی داشتم. دیوار را خوب می چیدم. طاق ضربی را درست می زدم. آرزو داشتم معمار شوم. حیف،دنبال معماری نرفتم.
در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا می رفتم. از پشت بام می پریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی می کرد که من لاغر خواهم ماند.من هم ماندم. ما بچه های یک خانه نقشه های شیطانی می کشیدیم.
من قالی بافی را یاد گرفتم و چند قالیچه ی کوچک از روی نقشه های خود بافتم . چه عشقی به بنایی داشتم. دیوار را خوب می چیدم. طاق ضربی را درست می زدم. آرزو داشتم معمار شوم. حیف،دنبال معماری نرفتم.
در خانه آرام نداشتم. از هر چه درخت بود بالا می رفتم. از پشت بام می پریدم پایین. من شر بودم. مادرم پیش بینی می کرد که من لاغر خواهم ماند.من هم ماندم. ما بچه های یک خانه نقشه های شیطانی می کشیدیم.
روز دهم مه 1940 موتور سیکلت عموی بزرگم را دزدیدیم، و مدتی سواری کردیم. دزدی میوه را خیلی زود یاد گرفتیم.از دیوار باغ مردم بالا می رفتیم و انجیر و انار می دزدیدیم.چه کیفی داشت! شب ها در دشت صفی آباد به سینه می خزیدیم تا به جالیز خیار و خربزه نزدیک شویم. تاریکی و اضطراب را میان مشت های خود می فشردیم. تمرین خوبی بود.هنوز دستم نزدیک میوه دچار اضطرابی آشنا می شود.
خانه ما همسایه صحرا بود. تمام رویاهایم به بیابان راه داشت. پدر و عموهایم شکارچی بودند. همراه آنها به شکار می رفتم.
بزرگتر که شدم عموی کوچکم تیراندازی را به من یاد داد. اولین پرنده ای که زدم یک سبز قبا بود. هرگز شکار خوشنودم نکرد. اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا می کشید و هوای صبح را میان فکرهایم می نشاند. در شکار بود که ارگانیزم طبیعت را بی پرده دیدم. به پوست درخت دست کشیدم. در آب روان دست و رو شستم. در باد روان شدم. چه شوری برای تماشا داشتم!
اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمی دیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت.
بزرگتر که شدم عموی کوچکم تیراندازی را به من یاد داد. اولین پرنده ای که زدم یک سبز قبا بود. هرگز شکار خوشنودم نکرد. اما شکار بود که مرا پیش از سپیده دم به صحرا می کشید و هوای صبح را میان فکرهایم می نشاند. در شکار بود که ارگانیزم طبیعت را بی پرده دیدم. به پوست درخت دست کشیدم. در آب روان دست و رو شستم. در باد روان شدم. چه شوری برای تماشا داشتم!
اگر یک روز طلوع و غروب آفتاب را نمی دیدم گناهکار بودم. هوای تاریک و روشن مرا اهل مراقبه بار آورد. تماشای مجهول را به من آموخت.
من سال ها نماز خوانده ام.
بزرگترها می خواندند، من هم می خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.
روزی در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت:"نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید!"
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم!
بزرگترها می خواندند، من هم می خواندم. در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند.
روزی در مسجد بسته بود.بقال سر گذر گفت:"نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید!"
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد. و من سال ها مذهبی ماندم ، بی آن که خدایی داشته باشم!
از کتاب هنوز در سفرم ....
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه
استفاده ابزاری از زن
همیشه تو کتابها و تلویزیون میگن استفاده ابزاری از زن برای تبلیغات کار نا پسند و توهین به زنه.پس چرا خدا برای تبلیغ بهشتش از زن استفاده میکنه؟؟؟
منبع : گوگل ریدر
منبع : گوگل ریدر
۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه
معجزه یعنی چه؟
محمد قرآن رو آورد ، عصاي موسي مار شد ، ابراهيم باغ گل در آتش درست کرد ، باب 750!!!!! تا تير بهش خورد و چيزيش نشد ، مسيح مرده زنده کرد و کور و بینا میکرد ......
اينشتين نسبيت رو آورد ، اديسون برق رو آورد ، داروين تکامل رو آورد ، دموکريت اتم رو آورد ، نيوتون جاذبه رو آورد ....
به راستي معجزه يعني چي ؟؟ واکسن هپاتيت يا توهمات يک ذهن خيال پرداز ؟
به نقل از صفحه فیسبوک من یک بیخدا هستم
۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه
۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه
مجمموعه کتاب های پروفسور ریچارد داوکینز (لینک اصلاح شد)
با عرض معذرت از دوستان ، سایت رپیدشیر به خاطر نقض کپی رایت فایل رو از روی سرورش پاک کرد.
این لینک دانلود از مدیا فایر
امیدوارم این یکیو پاک نکنه
پسورد: iratheists
این لینک دانلود از مدیا فایر
امیدوارم این یکیو پاک نکنه
پسورد: iratheists
۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه
مجموعه کتاب های پروفسور ریچارد داوکینز
دانلود مجموعه کتاب های پروفسور ریچارد داوکینز (زبان انگلیسی)
لیست کتاب ها:
The God Delusion
Unweaving The Rainbow
Und es entsprang ein Fluss in Eden
Extended Phenotype
A Devil's Chaplain
The Ancestor's Tale
The Blind Watchmaker
The Selfish Gene
لینک دانلود از رپیدشیر
لینک مدیا فایر در پست بعدی
حجم 50 مگا بایت
پسورد: iratheists
لیست کتاب ها:
The God Delusion
Unweaving The Rainbow
Und es entsprang ein Fluss in Eden
Extended Phenotype
A Devil's Chaplain
The Ancestor's Tale
The Blind Watchmaker
The Selfish Gene
لینک دانلود از رپیدشیر
لینک مدیا فایر در پست بعدی
حجم 50 مگا بایت
پسورد: iratheists
اشتراک در:
پستها (Atom)