صفحات

۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

درد دل های من قسمت دوم


سلام. از اینکه چند روزی غیبت داشتم معذرت میخوام

دلیل این تاخیر این بود که نمی دونستم چطور شروع کنم. فکر می کنم حداقل خود من تا حالا مسائلو اکثرا سطحی دیدم. وقتی به هر مشکلی سطحی نگاه کنیم قطعا به راه حل درست برای حل مسئله دست پیدا نخواهیم کرد، در نتیجه مشکل ها همچنان از پس هم بیرون میان. همیشه می تونیم به هر مسئله ای دو جور نگاه کنیم. عمیق یا سطحی


از کسی می پرسند دو دوتا؟ میگه پنج تا، میگن دو پنج تا؟ میگه ده تا، میگن دو ده تا؟ میگه بیست تا، میگن دو بیست تا میگه چهل تا. اینجاست که یکی میفهمه و میگه آقا دوبیست تا نمیشه چهل تا! چون که دو دوتا میشه چهارتا نه پنج تا. میبینید که از یک اشتباه کوچک چطور اشتباهات بعدی یکی پس از دیگری به تصاعد بوجود میاد؟

این مثال رو میخوام برای زندگی خودمون هم به کار ببرم. وقتی اون روزی که باید به چیز خاصی فکر کنیم، اشتباها به نتیجه دیگه ای دست پیدا کنیم، هر روز به تصاعد از هدفمون دورتر خواهیم شد. اگر امروز من فریادم رو بگوش نسل خودم نرسونم و بهشون نگم که به نظرم ریشه همه مشکلاتون توی کدوم کلمه خلاصه شده، ممکنه روزی که همه بفمن خیلی دیر شده باشه و اونوقت یقینا حل مشکل خیلی سخت تر خواهد بود

دوستان با نگاهی دقیق به هر مشکلی که توی جامعه مون هست نگاه کنید. و ببینید به چی می رسید. فکر می کنم حداقل ما ایرانیها (شامل خود من) چیز زیادی از مفهوم آزادی نمیفهمیم. این ما هستیم که به کلمات معنی می بخشیم. تو کشور ما آزادی تقریبا بی معنی شده و به جرات میتونم بگم که ریشه اصلی این امر هم "خدا" بوده. چون امروزه به خاطر محدودیت های بی شمار جامعه دینی مون حتی فکر آزادی رو هم نمی کنیم. دین یا به عبارت دیگر خدا توی جامعه ما باعث چی شده؟

 دین مردم را وا داشته تا باورهای نادرستی داشته باشند

 دین مردم را وا می داشته تا بر پایه ی باورهای نادرستی زندگی خودشونو پی بگیرن

 دین مردم رو از عاقلانه و عینی اندیشیدن باز داشته

 دین مردم رو وا داشته تا به جای خودشون، به مراجع خارجی تکیه کنند

 دین مردم را دسته بندی کرده و به همین سبب باعث جنگ و نزاع شده

 ساختار سلسله مراتبی دین ضددموکراتیکه، و به همین جهت با حقوق بشر در تضاده

 دین حقوق برابری به زنان و همجنسگرایان نمی ده، و به همین خاطر مخالف حقوق بشره

 دین مانع تحقیقات علمی می شه

 دین زمان و پول را به هدر می ده

این ضعف ها برای هیچکس نامشهود نیست. اما بگذارید کمی عمیق تر نگاه کنیم

دین با این اندیشه که " خدایی مهربان وجود داره که گناهان شما را هرچقدر بزرگ می بخشد (در صورت پشیمانی) " در واقع به صورتی زمینه های ایجاد شرورت ها (چه کوچک و چه بزرگ) رو مهیا می کنه. اغلب اوقات با این خیال که بعد از مرگ خدای عادلی هست که حق ظالم رو کف دستش میزاره باعث میشه که در مقابل ظلم سکوت کنیم. با القاء اینکه اگر خدا از انسان راضی باشه (واین رضایت هم صرفا با عبادت کسب میشه) دیگه چیزی مهم نیست و مومن مورد نظر توی زندگی چیزی کم نخواهد داشت ودر مقابل اگر خدا از انسان راضی نباشه حتی اگر همه چیز هم بر وفق مراد باشه فایده ای نداره، باعث میشه میلیونها ساعت در شبانه روز از فکر و وقت افراد به مسائلی مشغول بشه که نه تنها هیچ فایده ای برای زندگی خودشون و بقیه نداره، بلکه ممکنه باعث ضرر هم بشه

من یک گرافیستم. اخیرا توی محل کارم، کارفرمام متوجه بی خدایی من شده. از طرفی هم ایشون چند وقت پیش دستگاه چاپ بنر خرید و از اونجایی که هر روز بالاخره مصادف است با یک سری مناسبت دینی من مجبور شدم تا دست به عملی بزنم که شدیدا باهاش مخالفم. یعنی طراحی کارهای مذهبی. نمیتوم با کلمات بیان کنم که چقدر از این کار ناراحتم و این ناراحتی مطمئنا باعث خواهد شد من کارم رو از دست بدم. چون نمی خوام بیشتر از این در ترویج خرافه و دین نقشی داشته باشم. نکته ای که میخواستم بگم این بود که بغیر از من یک نفر دیگه هم گرافیست هست که به علت حجم زیاد کار همزمان با من به طراحی مشغوله. کارفرما با دونستن این نکته که من بی خدام و صرفا به قصد اینکه من به راه راست هدایت بشم، همه طراحی های مذهبی رو به من میسپاره

این درد دل رو فقط برای گفتن این نکته نوشتم که بگم طرز تفکر کسی که خداباوره و کسی که خداباور نیست چه فرقی می کنه. کسی که خداباوره، مثل کارفرمای من، مثل بابای من، مثل دوستای من و مثل خیلی های دیگه، اگر یک بی خدا رو ببینند، فکر می کنن که خدا این امتحان بزرگ الهی رو پیش روی اونها گذاشته تا از طرفی ایمانشون رو بسنجه و از طرفی هم فرصتی برای یک ثواب بزرگ بهشون بده. هیچ وقت به این فکر نمیکنن که کاملا تصادفی یک بی خدا رو ملاقات کردند و این موضوع نباید در روابط اجتماعی تاثیر گذار باشه بلکه در مقابل به فکر اصلاح اون فرد میافتن

حالا اگر جامعه برعکس بود چی؟ شرایط رو کاملا وارونه تصور کنید. جامعه ای بی خدا، من یک خداباور. کارفرمای بی خدای من در مقابل خداباوری من چکار می کرد؟ حداکثر کاری که می کرد این بود که چند تا کتاب بهم پیشنهاد می کرد برای خوندن

نکته ای که می خوام بگم اینه که باور به خدا، باعث افکار توهمی خواهد شد. افکاری ورای این دنیا که توش زندگی می کنیم

فکرشو بکنید که اگر همه انسانها به این نتیجه برسند که فقط همین چند سالی که روی زمین زنده هستند رو وقت دارن برای لذت بردن از زندگی چقدر دنیا زیباتر میشه! همونطور که احتمالا قبلا هم اشاره کردم، گرچه در این حالت ممکنه افرادی پیدا بشن که از آزار دادن دیگران لذت ببرن، اما نباید یادمون بره که وقتی دین و خدایی وجود نداشته باشه، قاعدتا تمامی قوانین بر اساس حقوق برابر بین انسان ها تنظیم خواهند شد و مسلما در این قوانین چنین تعارضی به حقوق دیگران محترم شمرده نمیشه

فکر می کنم دیگه همه بدونن که همون طور که اگر ورزش نکنیم بدنمون ضعیف میشه ، اگر فکر نکنیم هم ذهن و قدرت تفکرمون ضعیف میشه. این روزها توی کل دنیا دین باورها به شیوه های مختلف آزادی اندیشه رو محکوم می کنن. وقتی باور داشته باشیم که نباید در مورد چیزی (خدا یا هر چیز دیگری) فکر کنیم، داریم قدرت تفکرمون رو ضعیف می کنیم. شاید اول فکر کنیم که حالا اگر در مورد یه موضوع خاص زیاد فکر نکنیم ، دلیل به این نمیشه که در مورد چیزهای دیگه هم فکر نکنیم. اما در عمل این اتفاق میافته. چون اولا کسی که به خدا اعتقاد داشته باشه، همه چیز رو بالاخره می رسونه به خدا و همین جاست که اون مثال دو دوتا مصداق پیدا می کنه

چطور ممکنه چیزی که به احتمال بسیار زیاد وجود نداره منشاء همه چیز باشه؟ آیا این ما نیستیم که با نگاه سطحی و گاهی اوقات اشتباه، مسیر پیدا کردن راه حل برای مشکلاتمون رو به اشتباه طی میکنیم؟ تعداد افرادی که عمیق فکر می کنن رو به افزایشه و از این بابت بسیار خوشحالم. این ارمغانیه که علم برای ما آورده. همونطور که هر چیز دیگه ای که توی زندگی داریم ازش استفاده می کنیم مرهون همین علمه

امیدوارم بتونم در شتاب دادن به سرعت این حرکت نقش هرچند کوچکی داشته باشم


۱ نظر:

irani گفت...

برای تخریب یک نظریه بزرگ گاهی کافیست یک نادان را طرفدار دو آتشه آن تئوری قلمداد کرد . شما نمیتوانید به خاطر نادانی یک کارفرمای مسلمان ساده کلیات دین را زیر سوال ببرید بیشک بسیارند بی خدایان ستمگر یا جنایتکار .
نکته دوم اینکه شما ادعا میکنید اگر دین حذف شود دنیا به کام خواهد بود شما که اهل استدلال هستید بر چه اساسی چنین ادعایی می کنیددرحالیکه بهر حال ترس از عقوبت امکان مهار جنایتکاران را میسر میکند .به نظر من پیش بینی شما از مدینه فاضله بی دین ها بسیار نا پخته و بی پایه است.
ظهور بنیادهای فکری معمولا برپایه ذهنیات استوار میشود نه بر پایه عینیات .این نقطه اشتراک تفکرات الهی و غیر الهی است و هر دو از ریشه رودر روی علم که بر اساس نتایج آزمایشگاهی است قرار میگیرند. مثلا مارکسیسم یک تئوری غیر الهی بود که فجایع 90 ساله آن از فجایع 1400 ساله اسلام بیشتر بود .