صفحات

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

ریچارد داوکینز - مذهب یا بی خدایی به زبان ساده



- : از خواندن نوشته هاتون خیلی لذت بردم و یک چیزی که متوجه شدم این بود که در نوشته های شما چیزی داریم که شاید بشه بهش بگیم انتقاد دوگاه از مذهب ، که به نحوی نقد عقلانی هست ، به عقیده شما بنیان های مذاهب شواهد کافی ندارند ، اما در کنار این ، من متوجه رگه هایی از عصبانیت شدم که مثلا این (مذهب) چیز بدی است ، شیطانی است ، دنیا مطمئنا جای بهتری می شود اگر چیز هایی تغییر کند ، درواقع ، سوال من این است که: چرا عصبانیت ؟ این چه چیزی هست که باعث می شود شما از کوره در بروید در مورد روشی هایی که آدم های مذهبی فکر میکنند یا رفتار می کنند.

داوکینز: من به دو جواب ممکن فکر می کنم. اول مربوط به مدارک و شواهد است ، من فکر می کنم مذهب به مردم یاد می دهد که سوال نپرسند ، مطمئنم شما با این مخالفید اما من این جوری می بینم ، به دنیا اومدن خودش یک امتیاز است ، این اتفاق نادری است که هر کدام از ما به دنیا آمده ایم ، ما این امتیاز را داریم که در این جهان باشیم ، برای چند دهه ، در طول این مدت ، این امتیاز فوق العاده ایست که قادر به درک هر چیزی (هرچند ناچیز) از جهانی که در آن زندگی می کنیم باشیم ، چرا ما اینجاییم ، اصلا چرا به دنیا آمده ایم ، ما از کجا آمده ایم ؛ و من فکر می کنم این مسئله ی بسیار دوست داشتنی ای است. می توانم مخالف باشم ، می توانم عصبانیت داشته باشم در مورد این که نباید سوال پرسیدن را رواج داد و گفت "این اینجوریه دیگه" ، "توی کتاب مقدس اینطوری نوشته" ، کتابی که دو هزار سال پیش نوشته شده! فکر می کنم این پایمال کردن حق مردم ، تحقیر کردن و نگاه بی خردانه ای به جهان است . فکر می کنم غم انگیز است که بچه ها با این تفکرات می شوند در صورتی که می توانند با تفکرات بسیار روشنفکرانه تری بزرگ شوند. این یک دلیل برای عصبانیت بود. مورد دوم ، ذکر کردم که من واقعا معتقدم ، ایمانی که با مدارک و شواهد پشتیبانی نمی شود سلاح مهلکی است. الزاما نیست البته ، اما می تواند باشد. یک سلاح است چون افراد بی وجدانی ، حتی انسان های جوان می توانند آن را به عنوان سلاح استفاده کنند ، و انسان ها را به سلاح تبدیل کنند ، تنها دلیلی که می توان چنین بمبی درون انسان ها قرار داد ، این است که از بچگی موازی این عقیده بزرگ شده اند که باید بدون درنگ و سوال آن مذهبی که دارند را قبول کنند ، آن مذهب هر چه می خواهد باشد ، جزئیات مهم نیست. مسئله این است که آنها واقعا باور دارند که این خواست خداست که آنها باید خودشان را درون یک اتوبوس پر از انسان منفجر کنند یا خودشان را بکوبند به یک برج در نیویورک. فکر نمی کنم که هیچ بحث خردمندانه ای چنین کاری با مردم بکند و به همین دلیل من فکر می کنم ایمان مذهبی یک سلاح روانی فوق العاده است. البته همیشه برای مقاصد بد مورد استفاده قرار نمی گیرد اما این مسئله که می تواند برای مقاصد پلید استفاده شود باعث می شود من بخواهم آن را از ریشه بکنم ، یا حداقل از جایگیری این تفکرات " که ایمان چیز خوبی است " در ذهن کودکان جلوگیری کنم. من واقعا نگران هستم ، در واقع باید این را دلیل سومی بدانم برای مخالفت ، من واقعا نگران هستم در مورد وضعیت بچه ها یی که بی گناه هستند و هیچ نمی دانند ، وارد این دنیا می شوند و توسط مذهبِ هر فرهنگی که تصادفا در آن هستند تصرف می شوند ، این بلا سر همه نمی آید اما خیلی شایع است ، و می بینید که در ایرلند شمالی به کودکان برچسب می زنند ، این یک کودک کاتولیک است ، این یک کودک پروتستان است ، این یعنی وضعیت فرهنگی ترسناک تاریخی در ایرلند شمالی. من بیشتر مایلم بگویم این یک بچه است ، شاید شما بگویید این بچه ی یک زوج کاتولیک است ، یا این بچه ی یک زوج پروتستان است ، اما برچسب زدن به یک بچه کوچک! وقتی بچه مشخصا خیلی برای درک چنین مسائلی کوچک است ، در موردش چه فکری می کند ، مراسمات مذهبی شان ، یک بچه چطور تفاوت بین پروتستان و کاتولیک را تشخیص می دهد؟ و هیچ بحثی در این نیست که این تضاد در ایرلند شمالی کاملا سیاسی است و ریشه تاریخی دارد ، البته که هست ، اما برچسب زدن به بچه ها ، نسل به نسل ، تنها اختلافات را بدتر می کند.

-: ممنون از شما

۴ نظر:

ناشناس گفت...

با قسمتهای زیادی موافقم ولی این فقط مسئله مذهب نیست که باعث کشتار دیگران یا خود میشه. سربازان ژاپنی یا آلمانی به خاطر دین و مذهب نبود که اونجوری خودشونو و دیگران رو به کام مرگ می فرستادن. مسئله حتی ایدئولوژی هم نیست. شاید موارد قبلی به ایدئولوژیهای ناسیونالیستی و کمونیستی و اینها ربط پیدا کنن ولی اون چه عاملی بود که بمب اتمی را بر سر یه عده آدم ریخت؟ اولیش بگیم برا ترسوندن بود دومیش چه بود ازون بدتر اینکه هیچ وقت رسما امریکاییها خودشونو مذموم نمی بینن. راههای بهتری برای نقد ایدئولوژی گرایی هست. ولی از این زاویه فرقی بین دینداری و بی دینی نمی یبینم هر دو به یک اندازه می تونن قاتل بپرورن.

ناشناس گفت...

دوست عزیز به نظر من مذهب یکی از بازیچه های قوی در دست سیاستمداران است ، اگر روزی درصد زیادی از مردم بتوانند به آزادی و استقلال فکری در این مورد دست پیدا کنند که حداقل خودشان مذهبشان را از میان مذاهب موجود انتخاب کنند ، فکر می کنم جامعه جهانی با سرعت بیشتری به سوی انسان گرایی و انسانیت پیش برود.

ناشناس گفت...

دوستان عزیز تاریخ همیشه به دست فاتحان نوشته شده است و دین همیشه بروی کشتارها و جنایان خویش سرپوش گذاشته است ، من فکر نمی کنم المانها و ژاپنی ها دست به کشتار زدند بلکه دشمن از کارهای آنها سوء استفاده کرد و ... اونها بد هستن و ما خوب ... پدر مذهبت ترس است در مذهب انسانها را با وعده های آسمانی سربازهای خونخوار می سازند بدون اینکه بترسند چون فکر میکنند خدایی در پشتشان هست.

ناشناس گفت...

دوستان عزیز و محقق و صد البته آزاد اندیش درمورداین حرفها با شما موافقم به راستی دین همواره وسیله ای برای منافع بوده مثلا مردم ایران از قدیم ایران پرست بودند و این دین!!باعث به بردگی کشیده شدنشان شد اما در مجموع نباید بی انصافی کرد ماهم درمورد عقاید مسیحیان مسلمانان بوداییان و یهودیان و ... زیاده روی میکنیم خیلی چیزها را نمیگوییم یا بد میگوییم ماهم اکثرا به خاطر عقاید والدینمان اینگونه فکر میکنیم یا از حکومت بیخدای و غیر انسانی ایران کثافت (اگر فقط بی خدا بود مشکلی نبود) که خود عموم مسلمانان (90 درصد غیرشیعه) هم ایران را حکوتی نجس و دور ترین از اسلام میدانند باعث شده تا حتی از خدا هم متنفر شویم واقعیت اینه که باید بیشتر تحقیق کنیم تا بر عقایدمان مطمئن شویم فکرکنم حداقل باید 1 بار اناجیل 4 گانه و تورات و قرآن را خواند